بحث صورت و معنا ممکن است جنبههای اکادمیک و فلسفی و زبانشناختی پیچیدهیی داشته باشد. اما شکلی بسیار عینی از آن را میتوانیم بهگونهی عریان در نحوهی برخورد افراطیهای مذهبی با حقوق شهروندی مردم افغانستان ببینیم.
اگر به سخنان شریعتمداران طالب و غیرطالب گوش بدهیم، بسیاری از آنان وقتی دربارهی حقوق زنان حرف میزنند، همین «بحران صورت» در کلامشان بازتاب مییابد. میگویند: «ما به حقوق زنان احترام داریم، اما نه به این شکلهای غربی و غیراسلامیاش».
فرض کنید که این افراد واقعا به حقوق زنان احترام دارند. یعنی در عالم «معنا» باور دارند که زن انسان است و هیچ حکم دینی و شرعی قرار نیست حقوق انسانی زنان را از آنان بستاند. همین مؤمنان وقتی که با حقوق واقعی زنان روبهرو میشوند، هزار مانع شرعی و دینی را در برابر این حقوق بر میافرازند. چرا؟ برای اینکه حقوق انسانی زن وقتی بخواهد از عالم «معنا» بیرون بیاید و در عالم واقعیت تحقق بیابد، ناگزیر«صورت» پیدا میکند.
به بیانی دیگر، صورت و شکل چیزهای اضافی نیستند. تنها محملی که حقوق زن را حمل میکند صورت است. تنها محملی که هرنوع حق را حمل میکند صورت است. ما وقتی میبینیم که کسی در یک اتاق دومتر در دومتر زندانی شده است، چرا میگوییم فلانی آزادی خود را از دست داده است؟ بهخاطری که حقی بهنام «آزادی» را تنها زمانی میتوان فهمید که صورت آن را دستکاری کنیم. یک اتاق دومتر در دومتر در زندان صورت خارجی و شکل واقعی از دست یک حق بهنام «آزادی» است. شما نمیتوانید کسی را بدون آن صورت خارجی زندانی کنید و از حق آزادی محرومش بسازید. آزادی نیز یک «معنا»ی انتزاعی است تا اینکه صورتش را ببینیم.
صورت آزادی، شکلِ این حق، چیست؟
صورت آزادی راه رفتن در شهر است؛ غذا خوردن است؛ خندیدن است؛ این یا آن لباس را پوشیدن است؛ مصاحبت با دیگران است؛ نوشتن است؛ آواز خواندن است؛ نقاشی کردن است؛ شنا کردن است؛ غذا پختن است. نمیتوان از معنایی بهنام «حق آزادی» انسانی سخن گفت، اما صورتها و شکلهایش را انکار یا سرکوب کرد. صورتِ آزادی پیوندی حیاتی با معنای آزادی دارد. این حق فقط وقتی قابل بحث است که صورتها و شکلهایش را بپذیریم.
افراطیان مذهبی وقتی زنان را از امکان کار و تحصیل و مراودهی اجتماعی و انتخابهای فردی محروم میسازند، فکر میکنند که هیچ آسیبی به حقوق زنان نمیزنند. این مخصوصا وقتی برجسته است که مسألهی پوشش زنان در میان باشد. میگویند چه فرقی میکند که یک زن با لباس سرتا پا سیاه از خانه بیرون بیاید (نسخهی تا حدی قابلقبول برای افراطیان) و از خیر لباس و چادر رنگارنگ و «فیشنی» بگذرد. متوجه نیستند که آن چادر چندرنگ فقط یک صورت عبث نیست. آن چادر رنگارنگ به یک حق بهنام «حق انتخاب فردی» وصل است که فقط در همان صورت رنگارنگ امکان تحقق پیدا میکند. حذف آن صورت همان و نابود کردن یک حق همان. «مسافرت همراه با شوهر» حق یک زن است، اما این همان حق «مسافرت به تنهایی» نیست. مسافرت به تنهایی یک حق دیگر است که فقط در همان صورت، یعنی بدون شوهر، امکان تحقق پیدا میکند. اساسا انسان بهصورت خود انسان است و نه به دین و اندیشه و باور و زبان و فرهنگ خود. حقوق بشر از صورت آغاز میشود نه از محتوای اندیشه و ایمان. همین که موجودی صورت انسانی داشته باشد واجد حقوق بنیادینی هست که هیچ ربطی به محتوای فکر و باور و فرهنگش ندارند. افراطیان نیز حقکشی را از همین صورت آغاز میکنند، اما وقتی بر مسند موعظه مینشینند میگویند گرامیترین شما در نزد خداوند پرهیزگارترین شما است.
Source link