حیات پشتون مهم است – روزنامه اطلاعات روز

در هفته‌ی گذشته، شهروندان افغانستان (از همه‌ی اقوام کشور) در سراسر جهان به خیابان‌ها و مکان‌های عمومی رفتند و در برابر نسل‌کشی‌ای که علیه هزاره‌ها جریان دارد دست به اعتراض زدند. بخشی از این اعتراضات در فضای مجازی -عمدتا در توییتر و فیس‌بوک- بازتاب یافت. سخن اعتراض‌کنندگان این بود که هزاره‌ها آماج نسل‌کشی هستند و شهروندان افغانستان و مردمان دیگر جهان نباید در برابر این نسل‌کشی خاموش بنشینند. اعتراض‌های مدنی هم‌آهنگ در قریب به صد شهر جهان نشان داد که هزاره‌کشی (به‌عنوان یک کارزار نسل‌کشانه) بسیاری از شهروندان افغانستان را عمیقا نگران کرده و آنان را به اعتراض واداشته است. شعار این اعتراض به انگلیسی، فارسی و زبان‌های دیگر این بود: نسل‌کشی هزاره‌ها را متوقف کنید.

همزمان با این اعتراضات، عده‌یی از فعالان رسانه‌یی پشتون با شعار یا هشتگ «حیات پشتون مهم است» نیز کوشیدند حرکت مشابهی ایجاد کنند تا ظلمی را که در حق پشتون‌ها می‌شود نیز برجسته کنند.

آیا در افغانستان حیات پشتون‌ها اهمیتی نداشته است؟ پاسخ کوتاه این است که نه، نداشته است. هرچند قدرت و حکومت در سه قرن گذشته همواره در دست پشتون‌ها بوده است، انسان پشتون نیز -مثل مردمان دیگر افغانستان- از نظر «ارزش حیات» وضعیت خوبی نداشته است. کودک پشتون، زن پشتون، مرد پشتون، جوان پشتون و پیر پشتون همواره در نزاع‌های خونین جان خود را از دست داده‌اند. جان پشتون یکی از ارزان‌ترین‌ جان‌ها در سطح جهان بوده است.

وقتی که یک پشتون به ارزش جان و زندگی خود فکر می‌کند، حق دارد تلخکام شود و بپرسد: «چرا ارزش حیات من این‌قدر کم باشد؟ چرا خون من این‌قدر ارزان؟» در چهل سال گذشته نیز آسیبی که پشتون‌ها از جنگ‌ها دیده‌اند وحشتناک است. چه رنجی است که مردم پشتون‌ افغانستان نکشیده‌اند؟ جوانان‌شان کشته شده‌اند، کودکان‌شان از آموزش محروم مانده‌اند، از لحاظ رشد فرهنگی به‌شدت آسیب دیده‌اند، زنان‌شان بدترین محدودیت‌‌ها و محرومیت‌ها را تحمل کرده‌اند، خانه‌های‌شان خراب شده و روان‌های‌شان لطمه دیده است. وقتی که یک پشتون این تجربه‌ی تلخ را مرور می‌کند، با خود می‌گوید: «آیا نباید حیات من ارزش داشته باشد؟»

پاسخ پرسش او روشن است: حیات پشتون مهم است و باید مهم باشد.

تا این‌جا هر آدم بینا و بیداری می‌تواند به راحتی ببیند که ماجرا چیست. قصه از آن‌جا پیچیده می‌شود که شما از پشتون‌ها بخواهید این وضعیت دردناک خود را آسیب‌شناسی کنند و ببینند که چرا حیات‌شان این‌قدر سبک معامله می‌شود و خون‌شان چرا این‌قدر هدر می‌ریزد. پاسخ اکثر پشتون‌ها این است: ما قربانی توطئه‌ هستیم. اگر بپرسید که این «توطئه‌گران» کیستند، تقریبا همیشه به عوامل بیرونی اشاره می‌کنند. کم‌تر پشتونی را می‌یابید که بگوید «خود ما در این رنجی که می‌بریم، مسئولیت بزرگی داریم».

تردیدی نیست که همه‌ی پشتون‌ها طالب و داعش نیستند. همه‌ی مردم پشتون‌ حتا طرفدار و حامی طالب هم نیستند. اما در این واقعیت هم شکی نیست که طالبان و داعشیان در افغانستان در میان جامعه‌ی پشتون ایجاد شده‌اند، رشد کرده‌اند و پایگاه اجتماعی دارند. اگر از چند نمونه‌ی ناچیز در میان اقوام دیگر افغانستان (همان چند قوماندان تبهکار پیوسته به طالبان) بگذریم، بالای ۹۹ درصد طالبان و داعشیان پشتون هستند. همین طالبان و همین داعشیان هستند که زندگی را بر مردم پشتون حرام کرده‌اند. بعضی پشتون‌ها می‌گویند ببینید که در فلان و فلان و فلان جا چه تعداد مردم بی‌گناه پشتون قربانی انفجار و انتحار و حمله‌ی مسلحانه‌ی تروریست‌ها شدند. این واقعیتی غیرقابل انکار است. اما این تروریست‌ها کیستند و در کجا زندگی می‌کنند و پایگاه اجتماعی‌شان کجاست؟ خانواده‌ها و خویشان این تروریست‌ها در کجا هستند؟ پدران و برادران و مربیان و حامیان این تروریست‌ها در چه مناطقی هستند؟

مکاتب دخترانه در مناطق پشتون‌نشین را نه روس‌ها بسته‌اند، نه امریکایی‌ها، نه تاجیک‌ها و هزاره‌ها و ازبیک‌ها و نه ایرانی‌ها و نه پاکستانی‌ها و اروپایی‌ها. هیچ‌کس دیگری از بیرون به زابل و پکتیا و ننگرهار و… نرفته و پل‌ها و سرک‌ها و شفاخانه‌ها و مکتب‌ها را خراب نکرده و جوانان و موسفیدان پشتون را با دستان بسته تیرباران نکرده است. هیچ‌کسی از بیرون جامعه‌ی پشتون فعالان مدنی، روزنامه‌نگاران، شاعران، متنفذان قومی و نظامیان و ملکیان پشتون را ترور نکرده است. محرومیت کودکان و زنان پشتون از آموزش توطئه‌ی هیچ نیرویی بیرون از جامعه‌ی پشتون نیست. میزان مرگ‌ومیر وحشتناک مادران پشتون (در هنگام زایمان) به این خاطر بالا نیست که دشمنان قسم‌خورده‌ی پشتون‌ها در بیرون از اجتماع پشتون‌ها توطئه چیده باشند.

در افغانستان هیچ قومی به اندازه‌ی پشتون‌ها به منابع قدرت اقتصادی، سیاسی، نظامی و علمی دسترسی نداشته است. این‌که پشتون‌ها در استفاده‌ی درست از این منابع پیوسته بد عمل می‌کنند، تقصیر کیست؟

حیات پشتون مهم است. اما مهم شدن این امر باید در درون خود جامعه‌ی پشتون اتفاق بیفتد. نمی‌توان به تعصب قبیله‌یی چسپید و رشد کرد؛ نمی‌توان رادیکالیسم مذهبی را رهنمای عمل خود قرار داد و توسعه یافت؛ نمی‌توان خشن‌ترین سنت‌های جمعی خود را پاسداری کرد و به صلح درونی رسید؛ نمی‌توان زنان  را در قفس کرد و انتظار داشت که فرزندان آن زنان پرورش درستی ببینند؛ نمی‌توان به انحصار قدرت متعهد بود و از دیگران انتظار همکاری داشت؛ نمی‌توان به تروریست‌ها لانه و خانه داد و از شر تروریسم و خونریزی در امان ماند.

پشتون‌ها از سرسخت‌ترین و باهمت‌ترین مردمان جهان هستند. اما این همت و سرسختی فقط انرژی نمی‌خواهد؛ جهت‌یابی هم می‌طلبد. جهتی که تا اکنون در آن جامعه‌ی پشتون پیموده جهت خودویرانگری بوده است.


Source link

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شدعلامتدارها لازمند *

*